کتاب بخوانیم

داستان سیستان (ده روز با ره بر)

رضا امیرخانی

نشر قدیانی

دریافت سایز بزرگ پوستر
حجم: 979 کیلوبایت





داستان سیستان
ده روز با   ره بر /  یادداشت های شخصی
به قلم: رضا  امیرخانی
ناشر: قدیانی
کمی از کتاب
همان پیرمردی که دربیت دیده بودیمش و برای ما چای آورده بود اولین ظرف را گذاشت روی میز جلو ره بر. ره بر اشاره کرد که اول به بقیه تعارف کنند. ...
تا غذا به ما که در صف آخر بودیم و آخرین نفر برسد، نیم ساعتی طول کشید. به ما که رسید، پیرمردِ خادم عذرخواهی کرد و گفت، خورش تمام شده بوده، آبِ کتری را ریختیم ته دیگ... به ظرف غذا که نمی شد نگاه کرد. به دور و بر نگاه کردیم، دیدیم ره بر به ما نگاه می کند. آخرین نفر که ظرف را گرفت، ره بر بسم اللهی گفت و اولین لقمه را برداشت...

نظرات  (۱)

سلام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی